ابزار ویستا بلاگ - ابزار رایگان وبلاگ
هشتمین نور_امام رضا.چه کسی بود؟

پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

امام رضا (ع)

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

ابوالحسن علی بن موسی الرضا (۱۴۸–۲۰۳ ه‍. ق)، ملقب به «رضا» امام هشتمشیعیان دوازده امامی که وی را با عنوان امام رضا یاد می‌کنند. پدر او ابوالحسن موسی الکاظم‌الصابر (امام کاظم) هفتمین امام شیعیان و مادرش طبق روایات مختلف نام‌ها، کنیه‌ها و لقب‌های «ام‌البنین، نجمه، سکن و تکتم» را دارد. زادگاه علی بن موسی شهر مدینه بود و در توس درگذشت. شیعیان مأمون خلیفهٔ عباسی را که او را ولیعهد حکومت عباسیان کرده بود را مسئول وفاتش می‌دانند. مقبرهٔ وی در شهر مشهد قرار دارد و سالانه مورد بازدید میلیون‌ها مسلمان شیعه و سنی[۳] از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار می‌گیرد.



:: برچسب‌ها: مشهد, امام رضا, امام هشتم, رضا علیه اسلام, امام رضا علیه اسلام, امام رضا (ع), امام ایران, imam reza, iran imam, imam iran, 8th noor, 8th sun, 8th imam,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

کلیپ امام رضا خوانده شده توسط مجید اخشابی

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

خوانده شده تو سط مجید اخشابی



مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: کلیپ امام رضا, هشتمین خورشید, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

کلیپ امام رضا

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


کلیپی به نام امام رضا از شرکت مدیران موفق و مپنا

اطلاعات ویدیو

http://www.aparat.com/video/video/one/videohash/OxepY/setdata/xml




مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: کلیپ امام رضا هشتمین نور, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

کوه و دیگ

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
كوه و ديگ

راوى: اباصلت هروى
همراه امام وارد «مرو» شديم. نزديك «ده سرخ» توقف كرديم.
مؤذن كاروان، نگاهى به خورشيد كرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است».امام پياده شدند و آب خواستند.
نگاهى به صحرا كرديم. اثرى از آب نبود. نگران بر گشتيم . اما ازتعجب زبانمان بند آمد. امام با دست‏شان مقدارى از خاك را گود كرده بود و چشمه‏اى ظاهرشده بود.
وارد «سناباد» شديم. كوهى نزديك سناباد بود كه از سنگ آن، ديگ‏هاى سنگى مى‏ساختند.
امام به تخته سنگى از كوه تكيه دادند و رو به آسمان گفتند:«خدايا!... غذاهايى را كه مردم با ديگ‏هاى اين كوه مى‏پزند، مورد لطفت قرار ده و به اين غذاها بركت عطا كن!»
فكر مى‏كنم خدا به بركت دعاى امام، به كوه، نظر خاصى كرد. چون امام خواستند كه از آن روز به بعد، غذايشان را فقط در ديگ‏هايى بپزيم كه از سنگ آن كوه ساخته شده باشد.روز بعد، پس از كمى استراحت، امام به طرف محلى كه «هارون» ـ پدر مأمونـ در آن دفن شده بود، حركت كردند. مأموران حكومتى جار زدند كه امام مى‏خواهد قبر هارون را زيارت كند، اما امام با يك حركت ساده نقشه‏هاى مأموران را نقش بر آب كرد. آن حركت هم اين بود كه كنار قبر هارون ايستادند و با انگشت، خطى در كنار قبر، كشيدند. بعد رو به ما فرمودند :ـ اين جا قبر من خواهد شد... شيعيان ما به اين جا خواهند آمد و مرا زيارت خواهند كرد ... و هركس به ديدار قبرم بيايد، خدا لطفش را شامل حال او خواهد كرد.بعد رو به قبله ايستادند و نماز خواندند و با سجده‏اى طولانى، چيزهايى را زير لب زمزمه كردند. اشك در چشمم جمع شده بود.مجله هنر دينى ،شماره 6


مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: کوه و دیگ, داستانهای امام رضا, هشتمین نور, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

در یاد مایی

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
در ياد مايى

راوى عبد الله بن ابراهيم غفارى
تنگ دست بودم و روزگارم به سختى مى‏گذشت.يكى از طلبكارهايم براى گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود.
به طرف صريا حركت كردم تا امام رضا(ع) را ببينم. مى‏خواستم خواهش كنم كه وساطت كنند از او بخواهد كه مدتى صبر كنند.زمانى كه به خدمت امام رسيدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت كرد تا چند لقمه‏اى بخورم. بعد از غذا، از هر درى سخن به ميان آمد و من فراموش كردم كه اصلا به چه منظورى به صرياء آمده بودم. مدتى كه گذشت، حضرت رضا(ع)، اشاره كردند كه گوشه سجاده‏اى را كه در كنارم بود، بلند كنم. زير سجاده، سيصد و چهل دينار بود. نوشته‏اى هم كنار پولها قرار داشت. يك روى آن نوشته بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله». و در طرف ديگر آن هم اين جملات راخواندم: «ما تو را فراموش نكرده‏ايم. با اين پول قرضت را بپرداز! بقيه‏اش هم خرجى خانواده‏ات است».


مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: در یاد مایی, داستان های امام رضا, داستان های امام رضا هشتمین نور, امام هشتم, هشتمین نور, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

آخرین طواف

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
آخرين طواف

راوى: موفق (يكى از خادمان امام(ع))
حضرت جواد عليه السلام پنج ساله بود.
آن سفر، آخرين سفرى بود كه همراه با امام رضا(ع) به زيارت خانه خدا مى‏رفتيم. خوب به ياد دارم...حضرت جواد را روى شانه‏ام گذاشته بودم و به دور خانه خدا طواف مى‏كرديم. در يكى از دورهاى طواف، حضرت جواد خواست تا در كنار «حجر الاسود» بايستيم. اولحرفى نزدم، اما بعد هرچه سعى كردم از جا بلند نشد. غم، در صورت كوچك و قشنگش موج مى‏زد. به زحمت امام رضا(ع) را پيدا كردم و هرچه پيش آمده بود، گفتم. امام، خود را به كنار حجر الاسود رساند. جملات پدر و پسر را خوب به ياد دارم.ـ «پسرم! چرا با ما نمى‏آيى؟»«نه پدر! اجازه بدهيد چند سؤال از شما بپرسم، بعد به همراه شما مى‏آيم»«بگو پسرم!»پدر! آيا مرا دوست داريد؟»
«البته پسرم»
«اگر سؤال ديگرى بپرسم، جواب مى‏دهيد؟»
«حتما پسرم»«پدر!... چرا طواف امروز شما با هميشه فرق دارد؟ انگار امروز آخرين ديدار شما با كعبه است».
سكوت سنگينى بر لب‏هاى امام نشست. ياد سفر امام به خراسان افتادم. به چهره امام خيره شدم. اشك درچشم امام جمع شده بودم. امام فرزندش را در آغوش گرفت. ديگر نتوانستم طاقت بياورم و... .



مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: آخرین طواف امام رضا, امام رضا علیه اسلام, امام رضا, داستانهای امام رضا, هشتمین خورشید, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

شربت ،گوارا

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
شربت گوارا

راوى: ابو هاشم جعفرى
به سخنان امام گوش مى‏دادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بيش تر مى‏كرد. تشنگى تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حياى حضور امام، مانع از آن شد كه صحبتشان را قطع كنم و آب بخواهم. در هيمن موقع امام كلامش را قطع كرد و فرمودند: ـ «كمى آب بياوريد !»خادم امام ظرفى آب آورد و به دست ايشان داد. امام، براى اين كه من، بدون خجالت،آب بخورم، اول خودشان مقدارى از آب را نوشيدند وبعد ظرف را به طرف من دراز كردند. من هم ظرف آب را گرفتم و نوشيدم.نه! نمى‏شد. اصلا نمى‏توانستم تحمل كنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابى تشنگى‏ام را از بين ببرد. تازه، بعد از يك بار آب خوردن درست نبود كه دوباره تقاضاى آب كنم. اين بار هم امام نگاهى به چهره‏ام كردند و حرفش را نيمه تمام گذاشت: «كمى آرد و شكر و آب بياوريد.»وقتى خادم براى امام رضا(ع) آرد و شكر و آب آورد، امام آرد را در آب ريخت و مقدارى هم شكر روى آن پاشيد. امام برايم شربت درست كرده بود. نمى‏دانم از شرم بود يا از خوشحالى كه تشكر را فراموش كردم. شايد در آن لحظه خودم را هم فراموش كرده بودم. با كلام امام رضا(ع) ناخود آگاه دستم به طرف ظرف شربت دراز كردم.ـشربت گوارايى است. بنوش ابوهاشم!... بنوش كه تشنگى‏ات را از بين مى‏برد.

شما امام من هستيد




مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: شربت گوارا, هشتمین نور, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

ابر های سیاه

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
ابرهاى سياه

راوى: حسين بن موسى
از شما چه پنهان شك داشتم. نه به شخص امام رضا(ع) نه!... فقط باورم نمى‏شد كه واقعا امامان معصوم، بتوانند قبل از اتفاقات از همه چيز اطلاع داشته باشند.
آن روز صبح به همراه امام رضا(ع) از مدينه خارج شديم.در راه فكر كردم كه چقدر خوب مى‏شد اگر مى‏توانستم امام را آزمايش كنم.در همين فكرها بودم كه امام پرسيدند:«حسين!... چيزى همراه دارى كه از باران در امان بمانى؟!»فكر كردم كه امام با من شوخى مى‏كند، اما به صورتش كه نگاه كردم، اثرى از شوخى نديدم . با ترديد گفتم: «فرموديد باران؟! امروز كه حتى يك لكه ابر هم در آسمان نيست...»
هنوز حرفم تمام نشده بود كه با قطره‏اى باران كه روى صورتم نشست، مات و مبهوت ماندم .سرم را كه بالا گرفتم، زبانم بند آمد. ابرهاى سياه از گوشه و كنار آسمان به طرف ما مى‏آمدند و جايى درست بالاى سر ما، درهم مى‏پيچيدند. بعد از چند لحظه آن قدر باران شديد شد كه مجبور شديم به شهر برگرديم.


مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: داستان ابر سیاه, امام رضا_هشتمین نور, حسین بن موسی, امام رضا, داستانهای امام رضا, هشتمین نور, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

میهمان دوستی امام

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
ميهمان دوستى امام(ع)

راوى: يكى از نزديكان امام رضا(ع)
مرد گفت: «سفر سختى بود. يك ماه طول كشيد».
امام رضا(ع) فرمودند: «خوش آمدى!»
« ببخشيد كه دير وقت رسيدم. بى‏پناه بودن مرا مجبور كرد كه در اين وقت شب، مزاحم شما شوم».امام لبخند زدند و فرمودند: «با ما تعارف نكن! ما خانواده‏اى ميهمان دوست هسيتم».در اين هنگام روغن چراغ گرد سوز فرو نشست و شعله‏اش آرام آرام كم نور شد. ميهمان دست برد تا روغن در چراغ بريزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر كرد. مرد گفت: «شرمنده‏ام! كاش اين قدر شما را به زحمت نمى‏انداختم».امام در حالى كه با تكه پارچه‏اى، روغن را از دستش پاك مى‏كرد، فرمودند: ما خانواده‏اى نيستيم كه ميهمان را به زحمت بيندازيم».


مشاهده پست مشابه : داستان های از امام رضا علیه اسلام

:: برچسب‌ها: میهمان دوستی امام, امام رضا, هشتمین نور, میهمان دوستی امام رضا, میهمان دوستی امام رضا_هشتمین نور, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟


پنجشنبه 30 بهمن 1393
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ن : علیرضا جلولی_پویا کرمی_محمد احمدی هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟ هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟

داستان های از امام رضا علیه اسلام

هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟
داستانی از زندگى امام رضا(ع)

زندگانى حضرت امام رضا(ع) پر است از لحظاتى نورانى و شگفت انگيز كه دل شيفتگان را مى‏برد . از كتاب «ديوان خدا» نوشته نعيمه دوستدار ـ كه بر اساس منابع موثق تدوين يافته ـ چند داستان برگزيده‏ايم كه تقديم عاشقان اهل بيت مى‏كنيم.

نشانه موى پيامبر(ص)

مردى از نوادگان انصار خدمت امام رضا(ع) رسيد. جعبه‏اى نقره‏اى رنگ به امام داد و گفت :«آقا! هديه‏اى برايتان آورده‏ام كه مانند آن را هيچ كس نياورده است». بعد در جعبه را باز كرد و چند رشته مو از آن بيرون آورد و گفت: «اين هفت رشته مو از پيامبر اكرم(ص) است. كه از اجدادم به من رسيده است». حضرت رضا(ع) دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا كردند و فرمود: «فقط اين چهار رشته، از موهاى پيامبر است».مرد با تعجب و كمى دلخورى به امام نگاه كرد و چيزى نگفت. امام كه فهميد مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روى آتش گرفت. هر سه رشته سوخت، اما به محض اين كه چهار رشته موى پيامبر(ص) روى آتش قرار گرفت شروع به درخشيدن كرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن كرد.


مشاهده پست مشابه : امام رضا (ع)

:: برچسب‌ها: داستان موی پیامبر, هشتمین نور, امام رضا و مو های پیامبر, امام رضا, imam reza,
هشتمین  نور_امام رضا.چه کسی بود؟